همایش «بازخوانی آراء و دیدگاه‌های سید قطب»، در دومین روز، دوشنبه‌ ۲۷ بهمن‌ماه در تالار علامه‌ امینی دانشگاه تهران به‌ کار خود ادامه‌ داد.

 

بنا به‌ گزارش پایگاه‌ اطلاع‌رسانی اصلاح، در روز دوم همایش، احمد رهدار عضو گروه پژوهشی اسلام و سکولاریسم مرکز پژوهش‌های فرهنگی و اجتماعی صدرا، حمید پارسانیا مدیر گروه جامعه‌شناسی مؤسسه امام خمینی و عضو هیئت علمی مطالعات انقلاب اسلامی و غرب‌شناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، موسی نجفی عضو هیئت علمی گروه آموزشی علوم سیاسی و اکبر علیخانی رئیس پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و جلیل بهرامی‌نیا عضو جماعت دعوت و اصلاح ایران به ایراد سخنرانی پرداختند. 

دیدگاه سخنرانان روز دوم این همایش غالباً جهت عکس دیدگاه‌های سخنرانان روز اول بود. همایش در روز دوم خود با سخنرانی احمد رهدار آغاز شد. 

اهل سنت فاقد میراث به حجیت رسیده در بستر تاریخ است

رهدار سخنرانی خود را با یک سؤال آغاز و بیان کرد که علی رغم اینکه در جهان تسنن عربی کتاب‌های اندیشه سیاسی زیاد است این سوال مطرح می‌شود که چرا در جهان تسنن عربی انقلاب صورت نگرفته است؟ یکی از بستر‌ها و ساحت‌های مهم در این زمینه اخوان المسلمین است، که علی رغم اندیشه سیاسی هنوز نتواسته آن را به یک انقلاب موفق تبدیل کند. 

وی ادامه داد: یکی از دلایلی که باعث شده تا در جهان تسنن عربی انقلاب صورت نگیرد این است که برخلاف جهان تشیع، در جهان تسنن یک میراث پیوسته وجود ندارد. متفکران اهل سنت وقتی که می‌خواهند چیزی در جنس یک انقلاب اسلامی را تئوری‌سازی کنند این توان تاریخی را ندارند و نهایتاً دچار بنیادگرایی می‌شوند و می‌گویند باید به سلف برگردیم و منظور آن‌ها از سلف خلفای راشدین است که به آن‌ها رجوع می‌شود. منتهی مسیر را اشتباه می‌روند و دلیل آن نیز فقدان یک بستر تاریخی به حجیت رسیده در جهان تسنن است. 

رهدار توضیح داد که: یکی از دلایلی که در اهل سنت باعث از بین رفتن حجیت تاریخی شده، انسداد باب اجتهاد است. حجیت اجتهاد در بستر تاریخ به شیعه رسیده ولی اهل سنت این بستر تاریخی را ندارد. بنابراین اهل سنت وقتی می‌خواهد انقلاب بکند، از روی تاریخ پرواز می‌کند، پس یا انقلاب ندارد یا اگر دارد از جنس داعش است. 

رهدار در بخش دیگر سخنانش به جریان عقل‌گرایی تسنن پرداخت و گفت که این جریان به دلیل فقدان بلوغ تاریخی لازم، خودش را در سطح اجمال نگه داشته و منظور از اجمال سطح سلبی است. مادامی که اخوان المسلمین در سطح اجمال است با شیعه یکسو است و وقتی وارد جریان تفصیلی می‌-شود در مقابل شیعه می‌ایستد و به نظر رهدار داعش زاییده بخش تفصیلی اخوان المسلمین است. 

آسیب‌شناسی اندیشه سید قطب

موسی نجفی بحث خود را با بررسی چهار موج اسلامی آغاز کرد و بیان داشت که: موج اول که از مصر شروع شد بیشتر جنبه سیاسی داشت. موج دوم از حالت سلبی به حالت ایجابی تبدیل شد و طلیعه‌دار آن هم جریان مشروطه ایران بود. موج سوم بعد از شکست مشروطه به وجود آمد و حدود نیم قرن هم ادامه داشت و موج چهارم، موج تمدن بود که با انقلاب امام آغاز شد. موج اول و سوم موج سلبی و واکنشی است، و موج دوم و چهارم ایجابی است که جهان تشیع پیشتاز این قضیه است. نجفی بیان کرد که: افکار سید قطب بین موج اول و چهارم به ایران رسیده است. 

نجفی ضمن اشاره به تقسیم‌بندی سید قطب از جامعه اسلامی و جاهلی اظهار داشت که: این تقسیم‌بندی در سه مبحث قابل تأمل است، نخست نقد سنت، دوم نقد جامعه، حکومت و نظام سیاسی و سوم نقد در مفهوم خود انقلاب است. نقد نجفی متوجه این بود که کسانی که می‌خواستند آراء سید قطب را (مانند اینکه جامعه باید قرآنی باشد و...) به انقلاب ایران بیاورند (به خاطر غفلت از دو تجربه بزرگ ایران، یکی تاریخ بزرگ ۲۰۰ و اندی سال صفوی و دیگری نیم قرن مشروطه) باعث غلو در اندیشه و معرفی سید قطب شده‌اند. وی در ‌‌نهایت بیان کرد که پرسش سید قطب در مورد اندیشه سیاسی در جهان اسلام بسیار عمیق است ولی پاسخ سید قطب عجولانه بوده و نتواسته است پاسخ دقیقی به این پرسش بدهد. 

میراث سید قطب نسبتی به وهابیت ندارد

حمید پارسانیا در ابتدا بیان کرد که میراث جهان اهل‌سنت برگرفته از کلام اشعری است و سید قطب هم به این میراث تعلق دارد بنابراین بر مبنای این میراث بازگشت و حفظ تاریخ اسلام، بازگشت به دوره اقتدار سلفی و اسلام عثمانی و اموی، دارای جایگاه است. از این نظر کار سید قطب نسبتی با کاری که وهابیت انجام می‌دهند ندارد، زیرا وهابیت صرفا جنبه نظری دارد و نه عملی، مگر اینکه در دهه‌های اخیر آن‌ها با تاسیس القاعده تلاش کردند به حوزه عمل وارد شوند. اما سید قطب متعلق به اخوان‌المسلمین است که تلاش می‌کند به صورت نظری و عملی به اقتدار اسلامی برسد. 

مدیر گروه جامعه‌شناسی مؤسسه‌ی امام خمینی در پایان گفت: مشکلی که سید قطب داشت این بود که میراث اشعریتی که به تسنن راه پیدا کرده است جایگاهی به عقل نظری و عملی نمی‌دهد، بلکه به عقل تجربی می‌پردازد. به همین دلیل سید قطب با کاستی‌های بسیاری درباره نظریه‌پردازی دقیق برای وصول نتیجه مواجه بود. 

اندیشه قطب از نظر تا نظریه

اکبر علیخانی مبحث خود را با این سوال که آیا مجموعه دیدگاه‌های سید قطب نظر است یا نظریه، آغاز کرد. وی توضیح داد که نظر مجموعه‌ای از دیدگاه‌ها و تاملات و یافته‌های فکری است که یک نویسنده در مورد مسایل اجتماعی سیاسی می‌دهد، اما نظریه یک فرآیند علمی‌تر، عملیتر و آکادمیک است و به این صورت است که نویسنده در مواجهه با مسایل اجتماعی سیاسی زمان خود نظر بدهد. 

رئیس پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری گفت که: سید قطب مفاهیم و مباحث زیادی را بیان کرده، مباحثی چون نفی استعمار، نقد غرب، عدالت اجتماعی و.... بخشی از نظریات سید قطب نقد استعمار، غرب و آمریکا است. به نظر ایشان نتیجه دیدگاه‌های سید نهایتا ایجاد بدبینی و نفرت نسبت به فرهنگ آمریکاست، این بدبینی به خاطر اینکه راه‌حل مناسبی ارائه نمی‌دهد، هنگامیکه بازخوانی می‌شود تبدیل به گروه‌های مثل داعش، طالبان و حتی کسانی که ۱۱ سپتامبر را به وجود آوردند، می‌شود. وی ادامه داد که سید قطب در مورد عدالت اجتماعی مفاهیمی مثل نابرابری و در نتیجه ضرورت عدالت را بیان می‌کند، در نتیجه باعث برانگیختن می‌شود و القا می‌‌کند که ما باید کاری را انجام دهیم و عدالت را برقرار کنیم و به نظر سید قطب نتیجه این برانگیختن باعث از بین رفتن شکاف طبقاتی و شکاف کنونی می‌شود، اما باز می‌بینیم که سید راه‌حل مناسبی را بیان نکرده است. پس نتیجه می‌گیریم که مجموعه دیدگاه‌های سید قطب بیشتر حول نظر جریان است تا نظریه. علیخانی سخن خود را با ذکر این نکته که نباید از وجود حکومت اسلامی در جهان اهل سنت خوشحال بود چون اولین کاری که می‌کنند دستور به قتل شیعه می‌دهند، پایان داد.